تحولات منطقه

قدس آنلاین-رضا نظامی سریدار:وقتی چون غباری، پویه‌پویه به شوق حضور، زائر می‌شوی و به بارگاه ملکوتی حضرت رضا(ع) می‌رسی، چشمه‌های روشنی در دلت باز می‌شود و تو از این پنجره می‌توانی بی‌واسطه با خدا ارتباط برقرار کنی.

گفته های شنیدنی رونیکا تازه‌مسلمان آلمانی که در حرم مطهّر حضرت رضا(ع) مسلمان شد
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

 این‌جاست که بال‌های دلت با چشمه‌های اشکت پیوند می‌خورند و تا نگاه می‌کنی، می‌بینی که به ملکوت عشق رسیده‌ای. کنار سقّاخانه، تا لبی از آب، تازه کرده‌ای، با موسیقی خوش نقّاره‌خانه، با نوای دل‌انگیز زیارت‌نامه و با زمزمه عارفانه نام عزیز «رضا» پرواز را آغاز کرده‌ای؛ پرواز به سمت نور؛ به سمت آب و آینه و روشنی؛ به سمت خدا. اینجا حرم باصفای امام مهربانی، آقا علی بن موسی الرضا(ع) و قطعه‌ای از بهشت است. اینجا دل‌های عاشق فراوانی هستند که همچون قطره‌ای به شوقِ رسیدن به اقلیم دل‌ها، در اقیانوس مشرق، صبحِ نشاط و روشنی می‌چینند که این از خاصیت آستان آقا علی بن موسی الرضا(ع) است.
مریم (ورونیکا) فاضلی، تازه‌مسلمانی است که در این بارگاه همیشه‌روشن، زائر حضرت رضا(ع) شده است. مریم فاضلی، همان ورونیکای سابق، متولّد 1963 میلادی در برلین است. اگرچه در گذرنامه‌اش دین مسیحی برای او نوشته شده بود، به گفته خودش، تحت تأثیر افکار عمومی و شرایط اجتماعی برلین شرقی در آن روزها، عملاً کمونیست بوده و به هیچ بحث ماورای طبیعی و معنوی اعتقاد نداشته است. ورونیکا، در دوران جوانی، گرفتار افسردگی و بیماری‌های روحی و روانی بسیاری شده است؛ به گونه‌ای که شرایط نابسامانش روز به روز وضعیت او را نگران‌کننده‌تر می‌کرد. کم‌کم وضعیت نامطلوب اعصاب و روان وی بر قلبش نیز سرایت می‌کند و پزشکان وضعیت او را بحرانی و خطرناک اعلام می‌کنند و به نزدیکانش هشدار می‌دهند که در صورت ادامه این روند، عمر کوتاهی خواهد داشت.
روزی از روزها که برای درمان به بیمارستان کلیسا رفته بود، یکی از پزشکان مسیحی، جرقّه دین‌داری و خداشناسی را در وجود او می‌زند و او را با دنیای دیگری آشنا می‌کند. او به ورونیکا می‌گوید: «تو نیاز به فردی داری که تو را از بالا و همه‌جوره حمایت کند؛ نه هم‌ردیفی مانند همسر و دوست و ...». صحبت‌های پزشکِ معتقد مسیحی برای ورونیکا بسیار تکان‌دهنده و البته سنگین بود؛ لذا مدّتی فکر و ذهنش را مشغول می‌کند تا با رفت و آمد به کلیسا و کمک برخی کشیشان، این موضوع را بیشتر درک کند.
روزی از روزها پای یکی از برنامه‌های تلویزیونی آلمان نشسته بود که یک خانم محجّبه مسلمان را به عنوان مهمان برنامه‌شان آورده بودند. اگرچه دست‌اندرکاران آن برنامه، آن خانم مسلمان را برای به چالش کشیدن و در نهایت، انزوای اسلام دعوت کرده بودند، انگار او مأموری از جانب خدا بود تا دستگیرِ بنده سرگردانی به نام «ورونیکا» باشد. صحبت‌های معنوی و منطقی آن بانوی مسلمان، در ورونیکا بسیار تأثیر گذاشت و او بلافاصله با آن شبکه تلویزیونی تماس گرفت و هر طور که شده، شماره تماس آن خانم مسلمان را از آن‌ها گرفت و پس از ارتباط و آشنایی با او، از وی تقاضای کتاب‌های اسلامی و راهنمایی درباره دین مقدّس اسلام کرد. ورونیکا، پس از مشاوره‌های آن بانوی مسلمان و مطالعه قرآن و برخی کتاب‌های اسلامی، عشق و علاقه‌اش به اسلام بیشتر شد و البته در این میان از الطاف و کمک‌های خداوند متعال نیز نباید گذشت که به گفته خود وی، هر مرحله که جلوتر می‌رفت، حضرت حق، راه جدیدی برایش باز می‌کرد و مرشدی را در مسیرش قرار می‌داد تا دست وی را بگیرد و او را از منجلاب زندگی غیر الهی نجات دهد. وی در نهایت با یک ایرانی مقیم آلمان آشنا می‌شود و تصمیم به ازدواج با او می‌گیرد و سپس در سال 2000 میلادی، سخت‌ترین تصمیم زندگی‌اش، یعنی پوشیدن حجاب، آن هم در شرایط سخت آن روزهای آلمان را می‌گیرد که آن هم ماجراهای خاص خود را دارد. این کار وی منجر به مخالفت‌ها و واکنش‌های دوستان و نزدیکانش می‌شود؛ به طوری که همگی، ورونیکا را از خود طرد می‌کنند و او را غیر قابل تحمّل می‌دانند.
به هر حال، این بانوی تازه‌مسلمان، هر قدم که به خدا نزدیک‌تر می‌شود، یأس و ناامیدی و مشکلات جسمی و روحی‌اش جای خود را به نشاط و امید و شادابی می‌دهد. پس از مدّتی برای حفظ سلامت دینی و اخلاقی فرزندانش به ایران سفر می‌کند و همسرش نیز که به خاطر کار و فعالیت‌های حقوقی‌اش در آلمان مانده بود، پس از دو سال به آن‌ها ملحق می‌شود. او در حال حاضر به عنوان مبلّغ دینی در ایران و آلمان فعالیت دارد و هر سال برای سخنرانی در کلیسا و سایر مراکز فرهنگی و دینی آلمان و همچنین به منظور ارشاد هم‌وطنانش به این کشور سفر می‌کند. وی همچنین در ترجمه برخی از مقاله‌ها و کتاب‌های اسلامی از زبان فارسی به زبان آلمانی نیز مشارکت دارد.
مریم فاضلی، تازه‌مسلمان آلمانی را در حرم مطهّر حضرت رضا(ع) می‌بینم که با تمام شوق و ارادت، از ویژگی‌های منحصر به فرد زیارت حضرت رضا(ع) می‌گوید. با شوقی وصف‌ناشدنی از نخستین باری می‌گوید که شناخت کاملی از زیارت نداشته و از حضرت رضا(ع) درخواست می‌کند و اجابت می‌شود. با او همراه می‌شویم با واژه‌هایی از جنس نور و معرفت.
مریم (ورنیکا) فاضلی می‌گوید: “وقتی برای نخستین بار به زیارت حضرت رضا(ع) مشرّف شدم، شناخت چندانی نداشتم. تنها به من گفته بودند که شما هر خواسته‌ای که داشته باشید، از طرف امام رضا(ع) اجابت می‌شود. بر اساس این، من از ایشان خواستم که بیایم و در ایران زندگی کنم و آن موقع، شرایط برای من خیلی آماده نبود. با توجه به این که همسرم ایرانی بود و در آلمان تحصیل کرده بود، راضی نبود که به ایران برگردد. نخستین بار که به ایران آمدم و پنج ماه ماندم، دوست نداشتم که به آلمان برگردم؛ چون متوجه شدم که بچه‌های من در ایران، آزادی و نشاط درونی دارند؛ در ایران، چیزی وجود داشت که من در هیچ جای دیگر جهان ندیده بودم؛ در ایران، آرامش داشتم و من می‌خواستم این آرامش را حفظ کنم؛ در حالی که با برگشت به آلمان، این آرامش حفظ نمی‌شد. من آن موقع نمی‌دانستم معرفت چیست. وقتی که در ایران بودم، فهمیدم و متوجه شدم. آن موقع از امام رضا(ع) درخواست کردم و معتقدم که امام رضا(ع)، شهر قم را برای من انتخاب کردند. من در تهران بودم و الآن شش سال است که در شهر قم زندگی می‌کنم و خودم را فقط در این چند سالی که در شهر قم هستم، شیعه می‌دانم. پیش از این می‌دانستم که امامان وجود دارند؛ اما باید داخل نور بود؛ باید در کنار سفره اهل بیت(ع) باشی؛ باید آن‌ها میزبان باشند؛ نماز باشد؛ روزه باید باشد و معنویت و روحانیت. در حالی که هیچ‌یک از این‌ها در شهرهای بزرگ آلمان نبود. ما به خاطر تربیت بچه‌ها از شهرهای بزرگ فرار کردیم.
در شهر قم، بچه‌ها زیاد به زیارت می‌رفتند و برای من کمتر اتفاق می‌افتاد. یک بار به این فکر افتادم که پیش امام رضا(ع) بروم. پس از آن، یکی از دوستانم به من زنگ زد و زیارت حضرت رضا(ع) را به عنوان عیدی روز مبعث به من داد و قرار شد که به همراه یک گروه به زیارت امام رضا(ع) بروم. من به خدا گفتم: «خدایا! من می‌خواهم پیش امام رضا(ع) بروم. می‌خواهم با یک گروه که اهل زیارت باشند، بروم؛ نه کسی که اهل تفریح و بازار باشد». با یک گروه سی‌نفره به مشهد رفتم. من که در یک اتاق کوچک بزرگ شده‌ام و خوابیده‌ام و غذا خورده‌ام، کنار آن‌ها در حسینیه، خیلی راحت بودم. حسینیه، نزدیک حرم بود و من صبح‌ها پیش از سحر به زیارت می‌رفتم و این زیارت برایم خیلی اهمیت داشت. مواظب بودم که در زیارت، اشتباهی نکنم. آن موقع، متوجه شدم که این زیارت، خیلی اهمیت دارد. موقع ورود به حرم، اشکم می‌آمد. من همیشه از باب‌الجواد(ع) وارد می‌شدم و در صحن مسجد گوهرشاد می‌نشستم و نگاه می‌کردم. متوجه می‌شدم که آقا چقدر مهربان هستند. آنجا بود که دیدم مردم، دسته‌دسته به زیارت می‌آیند و به یُمن این زیارت، پاک می‌شوند و می‌روند و خودشان نمی‌فهمند. شاید فقط بعضی از مردم، معرفت داشته باشند به این که به یُمن زیارت امام رضا(ع)، گناهانشان از طرف خدا پاک شده است. من در آنجا متوجه شدم که ما تازه‌مسلمان‌ها باید سپاسگزار مسلمانان باشیم؛ به خاطر این که آن‌ها سفره اهل بیت(ع) را حفظ می‌کنند. همه این‌ها را از تأثیر وجود مبارک حضرت رضا(ع) می‌دانم. آن موقع که در حرم امام رضا(ع) نشسته بودم، احساس می‌کردم که هر کس با دل پرغم بیاید، با دل شاد بیرون می‌رود و برای من ناآگاهانه اتفاق می‌افتاد و من آگاهانه حس می‌کردم. یک‌بار به همراه دخترم به دارالحجه رفتم و نماز مستحبی خواندم. یک وقت، متوجه شدم که صدای دعا یا زیارت‌نامه‌ای که می‌خوانم، در آغاز، وارد گوشم می‌شود و از آنجا وارد قلبم و آن وقت از طریق قلب، ارتباط برقرار می‌شود. این‌گونه ارزشش چند برابر می‌شود و اگر این اتفاق به طور کامل رُخ داد، آن وقت، اشک چشم می‌آید و این اشک، علامت کامل شدن این سیر معنوی است و من این را از امام رضا(ع) به یادگار گرفتم. من در آنجا بیشتر زیارت‌نامه می‌خوانم؛ اما همیشه دعای صحیفه سجادیه را می‌خوانم؛ البته با زبان خودم؛ چون می‌توانم معنایش را درک کنم. دعای کمیل را هم می‌خوانم. من بیشتر، عاشق دعای عرفه هستم و این دعا را فقط در روز عرفه نمی‌خوانم؛ هر لحظه که دلم گرفته است و احساس می‌کنم که از خودم فاصله گرفته‌ام، می‌خوانم”.
به سیل جمعیت که نگاه می‌کنم، به یاد جمله خانم فاضلی می‌افتم که می‌گویند: «باید در کنار سفر اهل بیت(ع) بود و متنعّم شد از این رحمت و کرامتی که همیشه جاری است». روی برمی‌گردانم و بر لبم جاری می‌شود: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بن مُوسَی الرِّضا المُرتَضی اَلاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِی، وَ حُجَّتِکَ عَلی مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَن تَحتَ الثَّری، اَلصِّدّیقِ الشَّهید، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ».
 

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • دانشجو IR ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۴
    0 1
    خیلی عالی بود وپراحساس ممنونم.